ارتباط اسباببازیها به عنوان محصول فرهنگی با علم
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۰۴۴۱۴
میثم نظریان، مدیر عامل یک شرکت خلاق در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری آنا با تاکید بر نقش مهم و موثر بازی در زندگی کودکان گفت: بازی مربی شوخ طبعی است که به نرمی به کودک و نوجوان که جامعه اصلی هدف هستند، آموزش میدهد؛ آن هم آموزش غیر مستقیم که موثرترین نوع آموزش است. تصور کنید نخستین بازی رومیزی که یک کودک از طبقه متوسط در این جغرافیا با آن آشنا میشود چیست؟ اگر به خاطرات خویش مراجعه کنیم یا نگاهی به اطراف داشته باشیم؛ بی شک پاسخ منچ و مارپله خواهد بود!
وی با اشاره به مضرات بازی های قدیمی که بر پایه شانس پیش میروند، گفت: منچ و مارپله سرگرم میکند و فوایدی دارد، اما آیا مضرات این بازی را سنجیده ایم؟ آیا دقت شده که بازی در انسان ایجاد پارادایمهای ذهنی میکند؟ مخصوصاً در کودکی که مسامحتاً به عنوان انسان خام، به تازگی به ادراک میرسد و عمارت شناخی وی شکل میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گفته این کارشناس حوزه اسباببازی، این تاس است که معین میکند برنده بازی کیست و از همین جا مخاطب بی آن که دانسته باشد، بخت را باور میکند و پرواضح است که یک شخصیت بختباور چگونه در آینده در معرض اختلالات روانی از قبیل افسردگی قرار میگیرد یا از لحاظ اعتقادی به انحراف کشانده میشود یا به راحتی به خرافه گرایش پیدا میکند. کودکی که بخت را باور کرده باشد نمیتواند در آینده تاثیر مثبتی بر پیرامون خویش بگذارد و نیز خود بهره کافی از فرصت حیات نخواهد داشت. ما با تاس مخالف نیستیم با سنگینی وجه شانس و تحمیل نوعی بلاهت به جامعه سر دشمنی داریم.
وی ادامه داد: حال اگر قرار باشد کودک از ابتدا با بازی شطرنج یا پروژه GIPF آشنا شود، چنان دافعهای به سبب عمق، پیچیدگی و سنگینی بازی ها در او ایجاد خواهد شد که امکاناتی را از آن می گیرد. یکی از دلایل طراحی این محتوای فرهنگی توسط ما این بود که یک بازی جنرال طراحی کرده باشیم که نه آنچنان سنگین باشد که در برخورد اول مخاطب را دلزده کند -باید توجه داشت که با طیف گستردهای از مخاطبین طرف هستیم؛ با ضریب هوش و اقتضائات فرهنگی متفاوت و ... - نه چیزی مبتذل باشد به مانند مارپله و انواع این بازیها که به رای ما تباه کنندهاند.
وی پاسخ دو سوال «چرا بازی میکنیم؟» و «چرا ریاضی میخوانیم؟» را یکسان دانست و تصریح کرد: دو سوال متفاوت که پاسخی یکسان دارند. ریاضی میخوانیم و بازی میکنیم تا منطقی، منتقدانه و خلاقانه فکر کنیم. اما امکان دارد کسی باشد از میان ما هنوز ندانسته باشد که اصلاً چرا باید منطقی، منتقدانه و خلاقانه فکر کند؛ پاسخ این جاست: به خاطر تجربه یک زندگی باکیفیت!
نظریان تشکیل نهاد اعتبار بخش محصولات شناختی را از اقدامات بسیار مهم و مفید ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی دانست و افزود: ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی با نگاهی بلند و دقیق در این حوزه متمرکز بوده و تا به حال هماهنگی شورای نظارت بر اسباب بازی گامهای موثری برداشته است و یکی از همین گامهای بسیار مهم و منحصر به فرد و امیدوار کننده، تشکیل نهاد اعتبار بخش محصولات شناختی و ابتکار نماد هوشا بوده است.
وی با ذکر نکاتی که سلامت محصول فرهنگی را تایید میکند گفت: مخاطب ایرانی از امروز باید بداند که بدون نگرانی میتواند محصول فرهنگی مورد نیاز خویش را-در اینجا منظور اسباب بازی- به شرط دارا بودن هولوگرام شورای نظارت بر اسباب بازی و نماد هوشای ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی از کلیه مراکز و فروشگاهها تهیه کند. در واقع شرط سلامت و تایید محتوا و فیزیکِ محصول، توسط این دو تضمین میشود.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: کودک و نوجوان شرکت خلاق اسباب بازی اسباب بازی بازی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۴۴۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دراین موزه حسابی بچگی کنید | نوستالژی هایی که هیچ کجا پیدا نمی شوند
همشهری آنلاین- سحر جعفریان: خانم بیات به میانِ متراکم بازیچهها دست میبرد و علیوَرجه چوبی را که قدمتی دراز دارد، بیرون میکشد. بعد رو به سوی پسرکان دبستانی که بازیگوشی، قرار از کفشان برده، رسا میگوید: «کی آقای علیورجه رو میشناسه!؟» و بچهها که از تعجب چشمانشان به غایت، گرد شده، خیره به علیورجه میمانند و حسابی وراندازش میکنند. تعدادیشان سعی دارند جلو بروند و دستی به آن بازیچه نادیده بکشند و تعدادی دیگر نیز در قیاس سریع آن با گوشیهای هوشمند و انواع بازیهای سوپر گرافیکش مانند دیابلوایمورتال، دیسلیت، ایپکس لجندز یا دستگاه و کنسولهای پلیاستیشن، ایکسباکس، سوییچلایت و لاجیتک جیکلاود و یا حتی فیگور یا عروسکهای برساخته از معروفترین شخصیتهای انیمیشنی از دخترکفشدوزکی، السا و آنا گرفته تا بَتمن، جوکر و هریپاتر هستند. حیرتشان ادامه دارد و طولانی شده. اما خانم بیات هم دست بردار نیست و این بار با برداشتن عروسک تَکم که آن نیز چوبین است و آراسته به پارچههایی خوشرنگ بر بار حیرانی آنها که زبان به کام فرود بردنشان جزو محالات بوده، میافزاید و آهنگین، چنین میخواند: «تکم، تکم ناز ائیلر/ چوبانا آواز ائیلر/ ییغار قویون قوزونی/ بایراما پیشواز ائیلر». این آغاز یک تور تفریحی متفاوت در موزهای خاطرهانگیز و سرگرمکننده است نه فقط برای پسربچههای بازیگوش دبستانی که برای همه افرادِ دوستدار بازی و اسباببازی؛ از خردسال ۳ ساله تا کهنسال ۱۰۰ ساله. به موزه اسباببازی و عروسک خوش آمدید.
وقتی علیورجه بود اما بَتمن نبود!پسربچهها که پاسخی برای سوالات خانم بیات ندارند دوباره بنای هیاهو و همهمه میگذارند. باربد کلاس دوم دبستان است و در میان پسربچهها. ترکیب موهای فر و پر که نیمی از پیشانیاش را پوشانده با آن عینک گرد و سیاه، دوستداشتنیترش کرده. آنقدر که وقتی یکی از بازیچههای تعادلی هنگام بازی از دستش افتاد و شکست، نه خانم بیات که مدیر موزه و نه خانم منطقی که طراح بازیهای گروهی و راهنمای موزه هستند، هیچیک راضی به سرزنش یا برخوردی جدی با او نشدند. اتفاقی که به گفته آرزو بیات که بیش از ۲۰ سال است علاقه و کارش را در این موزه به هم گره زده و بالغ بر هزار و ۵۰۰ بازیچه بومی و غیربومی، کلاسیک و مدرن را گِردآورده، بسیار رخ داده و هر بار نیز خودش یا یکی دیگر از مجموعهداران موزه یعنی پیام احتسامی کار تعمیر آن اسباببازیها را در کارگاه ساخت و تعمیر بازیچههای موزه بر عهده گرفتهاند. بازیچه علیورجه بعد از کلی دست به دست چرخیدن و پیچ و تاب خوردن روی آن طناب متصل، حالا به دستِ برسام کوچولو رسیده. کمی با آن بازی میکند و بعد مشتاقانه میرود سراغ خانم بیات: «خاله؛ من کارتون علیورجه رو ندیدم؟» خانم بیات هم گویی منتظر این پرسش بوده، فرصت را مغتنم مییابد و خطاب به همه پسربچهها میگوید: «زمانهای خیلی قدیم، پدرها و مادرها در همه جای دنیا برای بچههاشون بازیچه درست میکردند از سفال، استخوانهای حیوانات، چوب و برگ، فلز، پارچه و غیره. یکی از اون بازیچهها، آدمکورجه بود که توی کشور ما به علیورجه مشهور شد. علیورجه یه خواهر هم داره به اسم پَریورجه یا لیلاورجه.»
بیشتر بخوانید:این مرد «مستر خروس» است
ملاقات با چَمچِه خاتون و باربیصدای بازیچههای طبلک و قارقارک زیرِ صدای هیاهوی پسربچهها به خوبی شنیده میشود؛ آن هم در حالی که انواع اسلینکیها در دستان آنها کِش میآیند. کمی بعد که پسربچهها از تماشا و بازی با نمونههایی از فرفره، چرخی، عروسکهای بومی شهرهای مختلف کشور (نهنه گندمی، آروس، بوکه بارانه، لیلی، دهتولوک، چَمچِه خاتون، گلین، دوتوک، بیبی کُگ)، ماتروشکا، عروسک پارویی، یویو، تیله، عروسک و بازیچههای پلاستیکی و هایپلاستیک، چینی، پولیشی، سیلسکونی، پارچهای و موزیکال، فارغ شدند با عبور از راهرویی باریک به خود نوید بازیهای فراوان دیگر در بخش دوم موزه (معاصر) را میدهند. در این بخش، چند خانم جوان سرگرم بازدید و آشنایی با سیر تکامل بازیچهها هستند. انواع لگو و اسباببازیهای معاصر که البته قدیمیترینشان دوربینی سهبعدی یا همان ویومستر انگلیسی و قطار کوکی آلمانی (۱۹۲۰) است در ویترینها دیده میشود. یزدان، کلاس اول است و با دیدن رباتهای مکانیکی دهه ۴۰ و ۵۰ میلادی و ماشینهای برند چنان به وجد آمده که بیدریغ اشک میریزد و میگوید: «من از اینا میخوام خاله! یکیش رو به من میدی!» آن طرفتر، طاها رویای ساختن اسباببازیهای خفن را در سر میپروراند! خفن همان اصطلاحیست که او در گوشِ علیسان (دوستش) زمزمه میکند تا به درستی حق توصیفی کامل از اسباببازیهای دستساز خود را ادا کرده باشد. بعد از تصمیمگیری برای شغلی که در بزرگسالی انتخاب خواهد کرد، مقابل ویترین کتابهای داستان قدیمی، بازیهای فکری و مجموعه تقریبا کاملی از سِری عروسکهای باربی میایستد.
به یاد خاطرههایی که هیچ از تراژدی کم ندارندزمان آن فرا رسیده که خانم بیات برگههایی سفید میان بازدیدکنندگان تقسیم کند تا تصویر جذابترین بازیچه و اسباببازی که در موزه دیدن را نقاشی کنند. همین میشود که اندکی از هیاهوی پسربچهها کاسته میشود و باقی بازدیدکنندگان موزه نیز که اغلب بزرگسال هستند، راحتتر به کاویدن ویترین اسباببازیهایی که با بسیاریشان خاطره دارند، میپردازند. مریم یکی از همین بازدیدکنندگان است که آهسته به گوشِ نگار میخواند: «وای این عروسک رو ببین! وقتی بچه بودم چقدر آرزو میکردم یکی از اینان بخرم!» هنوز نگار مجال واکنش به این خاطره که به نظرش کم از یک تراژدیِ تمام عیار دخترانه ندارد، پیدا نکرده که دوباره صدای هیاهو پسرکان به هوا برمیخیزد. «خاله... خاله... من کشیدم... ببین...» جالب اینکه علیورجه، اسب چرخی و سنگِ خانهسازی بیشترین فراوانی تکرار را در نقاشی آنها داشت و پراستقبالترین بخش موزه نیز کارگاه آموزشی-تفریحی اسباببازی سازی بود. خانم منطقی تاکید میکند: «نسل امروز چون از شناخت و لذت بازیچههای بومی و بازیهای تعاملی قدیمی محروم ماندهاند، گرفتار به دام بازیهای رایانهای و اسباببازیهای مدرن درآمدهاند.» خانم بیات بعد از بدرقه صمیمانه پسربچهها با روی خوش و اهدای فرفرههایی که در کارگاه اسباببازی سازی موزه ساخته شدهاند و پیش از آمدن گروه دیگری از بازدیدکنندگان، عکسهای کودکیِ افرادی که به موزه اسباببازیهای قدیمی اهدا کردهاند به دیوارِ دوستداران بازی موزه نصب میکند.
بیشتر بخوانید:بهزیستی این گلایه زنان مددجو را بشنود
کد خبر 848165 منبع: همشهری آنلاین برچسبها بازی خبر مهم موزه جشنواره نمایش عروسکی هنر